زندگی نامه ی شهید محمّد مجتهدی

حوزه شهید قدوسی سپاه ناحیه زنجان پایگاه اطّلاع رسانی بسیجیان زنجان زیباشهر

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 7
بازدید ماه : 158
بازدید کل : 31812
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 45
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 10

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 3
:: باردید دیروز : 0
:: بازدید هفته : 7
:: بازدید ماه : 158
:: بازدید سال : 1271
:: بازدید کلی : 31812
نویسنده : بسیجیان زیباشهر
سه شنبه 2 دی 1393
 

مقدمه :

جنگ تحمیلی هشت ساله که دوران دفاع مقدس نامیده شده است جنگ دنیا با ایران بود و تمام دشمنان ایران اسلامی در این جنگ مشارکت داشتند ومی بایست  دفاع مشروع و یک تنه ملت بزرگ ایران در برابر این هجوم گسترده از ابعاد مختلف تجزیه و تحلیل شده  وشهادتها ورشادتها واسارتها و ایثارگری های شیر زنان و غیورمردان به نسلهای اینده به درستی  منتقل گردد تا ایندگان بدانند فرزندان این مرزوبوم چگونه اسماعیل وار از قربانگاه ازمایش سربلند و پیروزمندانه بیرون امدند و مردند تا اسلام  و ایمان زنده بماند .خاموش شدند تا چراغ توحید خاموش نشود و روشن بماند زخمی شدند تا تن ولایت سالم بماند اسیر شدند تا ناموس و شرف وانسانیت و غیرت اسیر نشود  سلاح انان تقوی و مقصدشان شهادت بود

کاش بدانیم و فراموش نکنیم که دفاع مقدس هیچگاه هشت سال نبود و هنوز هم با شدت تمام و گستردگی زیاد برای کل مسلمانان و مردم ایران با پیچیدگی های خاصی   ادامه دارد  و مرزو جغرافیای محدودی ندارد  . مکان و زمان خاصی نمی شناسد طبقه و قشر مخصوصی  را  هدف قرار نمی دهد بلکه همه را به رگبار مستمر خود بسته است

ایا در برابر این همه بسته های نرم افزاری مزخزف و ماهواره ها و انواع رسانه ها که 24 ساعته بر علیه بنیان و اساس خانواده  و ارکان اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران با شیوه های مختلف و حیله های مکارانه و مفت و مجانی تبلیغ می کنند باید بی تفاوت و خاموش بوده و تنها به زندگی روز مره خود مشغول باشیم  . اگر به  اصل اساسی و محکم و نجات دهنده  امر به معروف و نهی از منکر عمل ننماییم روزگاران شاید تیره تر هم باشد و از شهدا که بی منت جانشان را فدا کردند و با خدا معامله نمودند شرمنده شویم

کاش همه ما قدر نعمت کاملی را  که خداوند متعال به ما داده بیشتر می دانستیم یعنی نعمت عظمای ولایت را .

عاجزانه از خدا می خواهیم که ما را به وظایف خود اشنا نموده و توفیق عمل به ان را بدهد و بصیرت را در ما افزایش داده و زمان شناسی و امام شناسی را در ما گسترش داده و همیشه قدردان نعمت ولایت فقیه و پشتیبان ان باشیم تا اسیبی به مملکت نرسد و توفیق شهادت در راه خودش را به ما نصیب نماید و عاقبت همه ما را ختم به خیر نماید تا مانند کسانی که در طول تاریخ و تاریخ انقلاب اسلامی ایران از خط ولایت بیرون رفته و رسوا شدند نباشیم

 خدایا عمل به وظایف  را .بصیرت را .ولایت فقیه را از ما نگیر و ما را قدردان نعمات خود قرار ده و گناهان مارا بیامزر  (امین )

اللهم اجعل محیای محیا محمد و ال محمد و مماتی ممات محمد و ال محمد وارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود.

تهیّه و تنظیم از تقی مجتهدی(برادرشهید) پاییز سال 1393

وبا تشکراز برادر بسیجی مقصود اوصالی (مهرآبادی زنجانی)فرماندهی محترم پایگاه مقاومت بسیج سیّدالسّاجدین زنجان

 

( 1 )

* مشخصات فردی ومختصری از زندگی نامه شهید محمد مجتهدی*

 

نام : محمّد

نام خانوادگی : مجتهدی

نام پدر :ابوالفضل  (حاج میرزاقا)

محل تولد :شهر سلطانیه

تاریخ تولد :1347

تاریخ شهادت :29/10/1365

محل شهادت :جبهه های جنوب

نام عملیات :کربلای 5

تاریخ دفن :4/11/1365

محلّ دفن :

گلزار شهدای شهرستان سلطانیه زنجان

 

مختصری از زندگی نامه شهید محمد مجتهدی

 

شهید محمد مجتهدی در خانواده ای مذهبی که  از نظر اقتصادی نیز متوسط  بود متولد گردید او هشتمین فرزند خانواده هست که هنگام شهادت دارای 4 خواهر و  6 برادربود  پدر این شهید مرحوم حاج ابوالفضل که به حاج میرزاقا مشهور بود در کنار انجام کارهای کشاورزی مغازه خیاطی نیز   در میدان بزرگ سلطانیه داشت و خیاط چیره دست و قابلی بود  و مادر شهید خانه دار ی می کردند  و 7پسر و 4 دختر را بزرگ نموده و الحمدلله همه را مذهبی و انقلابی به جامعه تحویل داده است

  محمد  دوران ابتدایی و راهنمایی را در شهر  سلطانیه گذراند از 17  سالگی در یک کارگاه جوشکاری هم کار می کرد  چون خانواده این شهید از ابتدا خانواده ای مذهبی و فرهنگی و نوعا هم سیاسی بودند شهید محمد نیز فردی مذهبی و انقلابی و دارای بینش سیاسی نیز بود

 

( 2 )

 

خصوصیات اخلاقی :

 

     

ضمن اینکه شهید محمد در بین فرزندان خانواده از همه قد بلند تر و ابروهای پیوندی و مژه ای بلند و صورتی دوست داشتنی و خندانی داشت از ابتدای کودکی تا لحظه شهادت فردی بسیار ارام و ساکت و باادب و صبور و مهربان و با مرام ودرعین حال شوخ طبع بود . فردی مذهبی و اهل مسجد و عاشق اهل بیت و طرفدار ولایت فقیه بود و اکثر اوقات نوحه هایی از امام حسین  (ع) ورد زبانش بود و انرا زمزمه می کرد

 

هنگام شروع جنگ تحمیلی صدام که به نمایندگی از طرف کفر و استکبار جهانی به سرکردگی امریکای جنایتکار و شیطان بزرگ تهاجم گسترده ای را علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران اغاز نمود محمد نوجوان بود ولی با ادامه یافتن جنگ و دفاع جانانه مردم به امر امام امت اواکنون جوان 18 ساله ای شده و دغدغه حضور در میدانهای نبردو دفاع از آرمانهای امام و  ایران اسلامی را داشت و با وجو د اینکه دیگر برادرانش به تناوب در جبهه ها حضور داشتند ولی او نیز من باب وظیفه  بی قرار رفتن به جبهه ودفاع از ناموس و کشور و اسلام بود که سرانجام این شوق در او به واقعیت پیوست   و در طول  دوران دفاع مقدس بسیار علاقه مند به حضور در جبهه ها بود و چند ماه قبل از عزیمت به جبهه

کتابهایی در زمینه معاد را مطالعه می نمود و در امور منزل همکاری زیادی داشت و در کارهای مادر کمک فراوانی می نمود و در کارهای روزانه که نوعا فرزندان کمک کار خانواده هستند ایشان نیز صادقانه و بی منت کارهای محوله را انجام می داد و حوصله و ارامش او که از پدر به ارث برده بود اورا در زندگی یاری می کرد

 

*شهید محمد* همانند جوانان انقلابی ساده زیست بود و از هر گونه تجملات دوری می کرد و دنبال مد های مختلف که متاسفانه برخی گرفتار ان هستند نبود ونیز فردی با صداقت بود که نجات را در صدق می دید

همه دوستان و اشنایان از این شهید به نیکی یاد می کنند و از مهربانی ها و ادب و سجایای اخلاقی او سخن می گویند 

 

 

 

( 3 )

اعزام به جبهه و وصیّت نامه ی شهید:

 

 

هر چند که موقع اعزام به جبهه یکی از برادرانش ( حجت الاسلام والمسلمین حاج مهدی ) ماه ها بود که داوطلبانه در جبهه ها حضور داشت اما ایشان نیز دفاع از اسلام و کشور را بر خود فرض می دانست و خود را موظف می دید که فرمان امام خمینی (ره) را لبیک گفته و به سوی جبهه ها بشتابد لذا با علاقه و شوق فراوان و البته با زمینه چینی برای جلب رضایت والدین  به همراه چندین نفر از دوستان خود و جوانان غیور سلطانیه و از طریق بسیج و از شهرستان ابهر راهی جبهه های جنوب شدند وبرخی از همرزمانش در همین عملیات شهید شدند از جمله : شهید محمد مجتهدی فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج محمد حسین مجتهدی

 

(شهید محمد حسن مجتهدی برادر این شهید هم در عملیات بدر شهید شده است) وشهید هاشم صفوی و شهید رسول ارجینی و شهید ابولفضل نظری و شهید سید باقر (سعید) اقامیری

 

 

 

خلاصه ای از  وصیّت نامه ی شهید :

 

به یگانگی خداوند و نبوت پیامبران و امامت امام علی ویازده  اولادش شهادت می دهم ... بر پدر و مادرم سلام دارم و حالیت می خواهم  و اگر شهید شدم  در شهادتم  صبر نمایید به خواهران و  برادران و خانواده های انان سلام دارم و حلیت می طلبم  و به تمامی فامیلان و دوستان و اشنایان سلام دارم .. من این راه را آزادانه و با شوق انتخاب کردم و احساس وظیفه دارم که با امر رهبر عزیز از انقلاب و اسلام و کشور خود دفاع نمایم ... پشتیبان و حامی واقعی ولایت فقیه باشید و راه شهدا را ادامه دهید  ... از گناه دوری کنید  که هیچ گناهی ارزش تجربه کردن را ندارد 

 

 

 

( 4 )

 

خاطراتی از زبان مادر شهید :

 

 

محمد پسری آرام وبا ادب وفهیم اما بشاش بودخنده هایش وشوخی هایش بیشتر از کمک هایی که در امور منزل به من می کرد مرا شاد می نمود .

 

 محمد یک انگشتری داشت که می دانستم انرا به جبهه نبرده است ولی نمی دانستم کجا گذاشته است  بعد از شهادتش خیلی گشتم ولی انگشتر را پیدا نکردم  تا اینکه یک شب به خوابم امد و من جای انگشتر را از محمد پرسیدم و او جای انرا  نشان داد و گفت چند بار از کنار انگشتر رد شدی ولی ندیدی  از خواب بیدار شدم و به ادرسی که داده بود رفتم و دیدم انگشتر انجاست و من چندین بار از همین جا رد شده ام  با خود گفتم شاید می خواسته تاکید نماید که شهدا نمرده اند و بر امور شاهد بوده و نظاره می کنند 

 

واگر به قران کریم مراجعه کنیم می فهمیم که شهدا نمرده اند و نزد خداوند متعال روزی می خورند و لیکن درک ما به انجاها نمی رسد از اینکه پسرم را در راه اسلام  داده ام به این سربلندی  خدا را شکر می کنم و از درگاهش برای خود و همه مادران و خانواده شهدا صبر می خواهم   و قربان صبر حضرت زینب شوم که به انهمه مصایب  صبر کرد و کربلا را  همه اش زیبایی می دید   شهدا هم در  راه امام  حسین رفتند و همه انها واقعا کربلایی شدند.

 

 

 

 

 

 

( 5 )

 

خاطراتی از زبان برادر شهید (برادر همرزمش، حجت الاسلام والمسلمین حاج مهدی قبل از شهادت محمّد)

 

یک روز قبل از عملیات یک گردان از برادران که احتمالا از تیپ انصارالمهدی ابهر بودند در سوله ای جمع شده بودند ودر ان جمع تنها کسی که یک تشت حنا درست کرده وبا خنده دست همه حنا می گذاشت شهید محمد بود و این جمله را که این حنای عروسی است تکرار می کرد وبه دست  خودش هم حنا گذاشته بود . یکی از امپولهای ضد شیمیایی را اشتباها به انگشتش زده بود و انگشت  خود را  متورم کرده بود ولی می خندید

من گفتم تو برو پشت خط چون من تازه از مرخصی امده ام گفت تو برای خودت و من برای خودم  و  وظیفه هر کدام جداست . محمد مجتهدی( فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج محمد حسین مجتهدی )شهید شده بود من به اخوی گفتم این خبر را به سلطانیه اطلاع بدهم یا نه محمد گفت فعلا  صبر کن شخص  دیگری هم به این شهید خواهد پیوست  انگاه اعلام می کنی . به فرمانده ی محمد گفتم او را به خط برای حمله نبرید  ایشان گفت چندین نفر از جمله محمد برای رفتن روی مین جهت باز شدن مسیر و  رفع محاصره  اماده شده اند  و در این لحظه محمد امد و قبول نکرد که به عقب برگردد . شب عملیات هم با شوخی هایش (البته شوخی معقول )به رزمند گان روحیه می داد و انها  را بشاش می نمود

وقتی خداحافظی کرد تا  به عملیات  برود هر چه دورتر می شد باز برمی گشت و با تکان دادن دست خداحافظی را تکرار می کرد . چند ماه قبل از اعزام به جبهه کتابهای مربوط به معاد را از بین کتب من بر می داشت و مطالعه می کرد گفتم چرا همه اش کتاب معاد را می خوانی گفت احساس می کنم که لازم است بخوانم

حدود 15 نفر از رزمندگان از جمله محمد یکجا نشسته وصحبت می کردند و گاها  می خندیدند در حالی که پیکر چندین شهید هم انجا بود من گفتم امشب خیلی نخندید (و به عنوان یک طلبه تذکر دادم ) گفتند برو در فکر خودت باش  اینجا بود که یادم افتاد درعاشورا حبیب ابن مظاهر و سایر یاران امام حسین (ع) از شوق شهادت چقدر خوشحال بودند و یادم افتاد که امام خمینی (ره) فرمودند شهدا در قهقهه مستانه اشان عند ربهم یرزقون هستند.

( 6 )

خاطره ای از زبان همرزمان شهید وبخشی ازسجایای اخلاقی

 

 

سید صادق (حمید ) اقامیری: " 13نفر از رزمندگان شهر سلطانیه از جمله شهید محمد  در عملیات کربلای 5 با هم بودیم و ساعت حدود 8 شب  عملیات شروع شد محمد  واخوی من  شهید سید باقر ( سعید ) ماموریت داشتند که با ارپی جی هفت یک دوشکای عراقی را که با رگبار خود  مانع شده بود خاموش کنند در حین حمله محمد گلوله خورد و به پشت خاکریز اورده شد و من هم که مجروح شده بودم در فاصله تقریبا 5 متری محمد قرار داشتم خمپاره ای کنار محمد زمین خورد و محمد دو باره مجروح شد   نزدیک 2 ساعت انجا ماندیم بعد از عقب نشینی و پیشروی مجدد نیروهای ایرانی ما دو نفر را در یک برانکارد گذاشته به امبولانس منتقل و به بیمارستان صحرایی بردند این زمان  4  یا 5/4 ساعت از نصف شب گذشته بود من دیدم مرا پیاده کرده به بیمارستان صحرایی می برند ولی محمد را نیاوردند گفتم چرا او را نمی آورید گفتند محمّد شهید شد

 

 محمد  بسیار پاک و مذهبی و مقید به انجام فرایض الهی بود واغلب  به اقامه نماز سفارش می کرد و خودش هم به نماز اهمیت زیادی می داد  و در شرایط سخت هم با شوخی هایش به همه روحیه می داد .

یادم هست  در جبهه مسابقه مچ انداختن بود محمد به شوخی می گفت هر کسی که از همه از نظر جسمی و بدنی قوی تر است با من مسابقه دهد هر چند که می دانم شکست خواهد خورد "

بخشی از سجایای اخلاقی شهید:

از زبان آقای جعفر داداشی :

"شهیدمحمد جوانی پاک چشم و پاک دست وصادق و خون گرم وصبور ودر کار نیز پر کار و لایق بود و طوری بود که از هر لحاظ به او اطمینان داشتم و بسیار صمیمی بودیم و می توانم بگویم که شهید محمد هیچ نقصانی نداشت و لیاقت همیشه زنده بودن یعنی شهادت را داشت  من هیچگاه محبت ها و خصوصیات بارز این شهید را فراموش نمی کنم

 توضیح اینکه *محمّد شهید* مدتی در کارگاه جوشکاری اقای داداشی کارمی کرد"

( 7 )

 

نحوه ی شهادت  :

 

 

عملیات بزرگ کربلای 5 بود ساعت تقریبا 8 شب اغاز شده بود  شهید محمد در حین حمله ابتدا  با گلوله دشمن  زخمی می شود و به پشت خاکریز منتقل می کنند و در حالی که زخمی بود خمپاره ای در نزدیکی ایشان به زمین اثابت کرده و مجددا محمد از ناحیه کمر و سینه مورد اثابت ترکش دشمن  قرار می گیرد  نیروهای خودی مقداری عقب نشینی می کنند و محمد و اقای سید صادق (حمید ) آقامیری  که ایشان هم  زخمی شده بود ( اکنون ایشان مدال ارزشمند  جانبا زی بر گردن دارند) حدود 2ساعت بر روی زمین می مانند و باردیگر نیروهای خودی پیشروی کرده و این دو زخمی را در یک برانکارد گذاشته و به امبولانس می رسانند   تا به بیمارستان صحرایی ببرند عقربه های  ساعت حدود 5/ 4 را نشان می داد وقت نماز صبح نرسیده بود  که در راه و قبل از رسیدن به بیمارستان صحرایی  محمد  به فیض عظیم شهادت نایل شده و روح پاکش به سوی قرب الهی به پرواز در می اید  و همانند سایر شهدای والا مقام  ره صد ساله را یک شبه طی می نماید . جنازه پاکش در تاریخ 4/11/1365 در شهر سلطانیه تشییع و در کنار شهدای عزیز به خاک سپرده می شود 

( 8 )

مطلبی شعر گونه از برادر شهید  ( تقی ):

شهیدان زنده اند این را خدا گفت                                       به  قرانش ز پیغمبر  به ما گفت

شهیدان زنده اند درهر زمانی                           چو شمع نور می دهند بر هر مکانی

به وجه الله نظر کرده شهیدان                            ز جان خود گذشت کرد این عزیزان

اگر امنیت و اسایشی هست                               همه مدیون خون هر شهید است

شهیدان زنده کرده زندگی را                             به ما اموخت درس بندگی را

شهادت لایق هر کس نباشد                               سعادت همره هر فرد بناشد

شهیدان رفته اند و مانده ایم ما                           ز روی غفلت است که گفته ایم ما *

شهیدان مانده اند و ماندگارند                             نه مثل ما دمی با روزگارند

شهیدان در قیامت هم شفیعند                             به کار ما در این دنیا سمیعند

شهیدان را حسین اقایشان است                          به دو دنیا علی مولایشان است

شهیدان ترس را شرمنده کردند                            همانا خصم را درمانده کردند

شهیدان هر بدی از خود زدودند                                   به خیرات گوی سبقت را ربودند

شهیدان را خدا گلچین نموده                              به این خاطر کفن گلگون نموده

شهیدان غرق در عیش و سرورند                      به افاق بلندتر  در عبورند

از این دنیا چقدر مستانه رفتند                           همه مردند و پس مردانه رفتند **

شهیدان در دو عالم هم عزیزند                          ز هر الودگی  حتما تمیزند

شهیدان گر نبودند ما نبودیم                              اسیری دست دشمن رفته بودیم

شهیدان را شهیدان می شناسند                           رفیقان را رفیقان می شناسند

چقدر با ارزش است خون شهیدان                      الهی شهادت را نصیبم کن بمیران

*ما نوعا از روی غفلت می گوییم شهدا رفتند و ما ماندیم  در حالی که شهدا برای همیشه ماندگارند اما ما ماندنی نیستیم

**شهدا همه مردانه صفت بودند لذا  مرگشان هم مردانه بود.

( 9 )

 

حوزه شهید قدوسی سپاه ناحیه زنجان

:: برچسب‌ها: زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست , مقام معظّم رهبری امام خامنه ای مختصری از زندگی نامه * شهید محمد مجتهدی * تقدیم به آقا امام سجّاد (ع) پایگاه مقاومت بسیج سیّدالسّاجدین زیباشهر حوزه مقاومت بسیج شهید قدّوسی ناحیه زنجان ,
:: بازدید از این مطلب : 328
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ پایگاه مقاومت بسیج سیّدالسّاجدین(ع)زنجان خوش آمدید. حوزه شهید قدوسی سپاه ناحیه زنجان
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان پایگاه مقاومت بسیج سیّدالسّاجدین(ع)زنجان و آدرس basijim.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.